تخته سنگ
خوب یادم میاد اونروز ۲۷ شهریور ۱۳۸۷ بود و من با هزار درد همه آرزوهام رو کنج باغچه یک و نیم در سه متری که تنها دلخوشی حیاطمون بود زیر تخته سنگی که نمیدونم از کجا اومده بود اما مدتها بود که از جاش تکون...
View Articleدانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز
روز ثبت نام رو به خاطر دارم "دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز" و میدیدم دانشجوهای آینده رو، نه یکی، نه دوتا، نه ده تا، نه صدتا، و من بودم بین این همه دانشجو و من بودم، تنها، همین فقط تنها؛ آموزش کل،...
View Articleپانسیون خبّازی
و این من بودم با تکه کاغذی در دست به دنبال آدرس پانسیونی که ظاهرا پناهگاه من توی این شهر بی در و پیکر خواهد بود. " رو به روی دانشگاه آزاد - بلوار کشاورز - نرسیده به کوچه دوم - منزل محمد رضا پیرزای...
View Articleدو اتاق، یکی کوچک، دیگری کوچکتر
از در ورودی که داخل میشدی فضایی میدیدی تقریبا سه در چهار با یه یخچال فوق العاده کهنه، سمت چپ در ورودی حمام و بعد از اون آشپزخانه قرار داشت. و اینجا منتهی میشد به دو اتاق یکی کوچک و دیگری کوچکتر البته...
View Articleجوانی بلند قد و چهارشانه با موهایی کم پشت
وارد اتاق که شدم چهره جدیدی رو دیدم جوانی بلند قد و چهارشانه با موهایی کم پشت و البته ته ریش پروفسوری. با هم شروع به صحبت کردیم اسمش محمد بود محمد شریعت مصطفوی ترم 9 مهندسی مکانیک رو میگذروند و جالب تر...
View Articleریشش رو چنان تراشیده بود که صورتش گل انداخته بود
ظهر جمعه سوار اتوبوس شدم. هوا گرم بود و طبق معمول کولر اتوبوس کاری از دستش برنمیامد اولین بارم بود که میخواستم از ترمینال به خانه دانشجویی برم. با هزار پرس و جو بالاخره راهی پیدا کردم، اول تاکسی تا 4...
View Articleخونه ها در سکوت سگی نیمه شب فرو میرفتند
روزها به سرعت میگذشت و شبها طولانی تر از حد معمول بود، با بچه ها تا نزدیکیهای سحر بیدار بودم و صبح با چشمانی خواب آلود سر کلاس میرفتم و سریعتر از همه این کلاسها بودند که میگذشتند درس سه واحدی یک ساعت...
View Articleو امروز اين منم
و امروز اين منم و اين نوشته پرشي هست از من به مناز گذشته به حال از خاطره به دغدغه هاي روز و باز اين منم حجت با همون اقتدار و همون توانايي بي مثال و اين منم ...
View Articleخواننده ای محکوم به سکوت
چی بگم دلم پره، دلم پره از نامردهای روزگار، بغض کردم اما نمیشه، نمیتونم گریه کنم، نمیتونم خودم رو سبک کنم مگه تو به دادم برسی مگه صدای تو آرومم کنه. اما حیف و چه سود که دیگه "کوچه شهر دلم از صدای پای...
View Articleزورق شکسته
این روزها خیلی آشفته ام افکارم رو نمیتونم متمرکز کنم. دوست دارم بهت فکر کنم اما نمیتونم البته همین نشون از این داره که هنوز هم به یادتم. احساس میکنم دو شخصیت جدا پیدا کردم یکی به سمت تو و دیگری ضد تو...
View Article
More Pages to Explore .....